حوض ماهی

حوض ماهی

لب اگر باز کنم با تو سخن ها دارم ...
حوض ماهی

حوض ماهی

لب اگر باز کنم با تو سخن ها دارم ...

چشم هایش

تنها کسی که میتونم از چشم هایش حرف بزنم تویی

وقتی میبینمت پر از بغض میشم و ذوق معاصر بودن

با تو همه وجودمو میگیره. و حسرت نبودنت ...

دلم میخواست عکست رو ساعت ها نگاه کنم و باهاتحرف بزنم

دلم‌میخواد بهت بگم چقدررررر تنهام !

چقدر دلتنگم 

..چقدر اذیتم میکنن . بگم که این ماهی اسیر چه کوسه هاییه

اگرچه میدونم میبینی ...میدونی.

میگم یه خواهش میشه کمکم کنی... کمکی که بدونم از طرف خودته

بی صبرانه منتظرتم.



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد