حوض ماهی

حوض ماهی

لب اگر باز کنم با تو سخن ها دارم ...
حوض ماهی

حوض ماهی

لب اگر باز کنم با تو سخن ها دارم ...

بسم الله الرحمن الرحیم

یه بسم الله برای سال جدید. برای 1403

الهی توی این سال ،1403 بار از ته دل خوشحال بشید. و هر بار از دفعه ی قبل بیشتر

پرواز

اذان صبحه...

و میخواستم بگم ممنون که از ته دلم شنیدی که دوست دارم

عکس تو روی پروفایلم باشه.

ممنون که حالا یه جایی هستم با اسم تو عکس تو و نگاه تو

ممنون که نگاهم میکنی ... کاش تو هم دوستم داشته باشی

کاش میشد دوتا چای بریزم و بشینیم باهم گپ بزنیم.

امروز داشتم پادکست تو گوش میدادم.

اینکه دقیقا توی همون سنی که من دوست داشتم ماهی پرنده بشم

تو هم دوست داشتی خیلی برام جالب بود.

کاش اونموقع میدونستی که هستم. تو دو قدمی ات. 

کاش قدر همون یکی دو سال میشد باشی میشد باشم.

اونوقت شاید باهم پرواز رو یاد می گرفتیم

امروز از ته دل میخواستم که پیدام می کردی. آخه حتی خیالشم قشنگه

اذان میگه و من به تو فکر میکنم. به نگاهت به سبک لباس پوشیدنت 

به کارات به حرفات. و نیمه گمشده ای رو میبینم که واقعا میتونم

بهش بگم خیلی مردی!!!!





جریان سیال ذهن ۱

پوشی از برف آروم و رقصان روی زمین میومد. 

هر دونه انگار حرفی میزد و از جلوی چشم هام‌ رد میشد

دست هام‌یخ کرده بود و توی جیب های پالتوم فرو برده بودمشون

اما گرم نمیشدن. به همین خاطر زیربقلم گذاشتمشون

و هر از گاهی به حیاط سرک می کشیدم. 

سایه ای بلند تا وسط حیاط کشیده شده بود . کمی خم شدم تا صاحبش

رو ببینم. مردی نسبتا جوان با شلواری کوتاه و خانگی ولی با کاپشن

به ستون تکیه داده بود و پیامک می فرستاد و عمیق سیگار می کشید

کفش کتونی ،شلوارک و کاپشن زیر برف تناقض عجیبی ایجاد کرده بود

 حالا دیگه بوی سیگار هم به مشامم می رسید

نور یک ماشین از پارکینگ بیرون زد و صدای گاز دادنش مرد جوان

تکیه به دیوار زده رو وادار به جابجایی کرد.

ماشین که مثل کشتی بود به سختی خارج شد و درب پارکینگ و

نیمه باز رها کرد و رفت...

سرد بود و بینی ام قرمز شده بود برای همین مشغول بستن صورتم

شدم‌برای همین ندیدم سیگار نیمه سوخته کجا رها شد.

ندیدم پیامک نصفه نوشته شده ارسال شد یا نه و حتی ندیدم 

که همسایه کی روونه خونه شد...

همچنان برف رقصان پایین می اومد ولی به زمین نرسیده آب میشد و

هیچ اثری از برف روی زمین یا حتی درخت ها نبود.

گاهی حقیقت اونقدر داغه که هیچ برفی نمیتونه بپوشونتش...

کاش همسایه سیگاری نبود! برای بچه هاش برای زنش

 برای قلبش و برای تناقض سیگار با شغلش ...

کاش آدم ها دروغ نمیگفتن. کاش نقش بازی نمی کردن. 

کاش حداقل بقیه این نقش هارو باور نمی کردن...

جواب آدمی که دروغ باور میکنه اینه که هر بار دروغ بزرگتری

 بشنوه، ولی آخرش که چی...

راستی آخرش کِیه؟!!




چشم هایش

تنها کسی که میتونم از چشم هایش حرف بزنم تویی

وقتی میبینمت پر از بغض میشم و ذوق معاصر بودن

با تو همه وجودمو میگیره. و حسرت نبودنت ...

دلم میخواست عکست رو ساعت ها نگاه کنم و باهاتحرف بزنم

دلم‌میخواد بهت بگم چقدررررر تنهام !

چقدر دلتنگم 

..چقدر اذیتم میکنن . بگم که این ماهی اسیر چه کوسه هاییه

اگرچه میدونم میبینی ...میدونی.

میگم یه خواهش میشه کمکم کنی... کمکی که بدونم از طرف خودته

بی صبرانه منتظرتم.



شب نگاری

می نویسم حرف هایی که نمیشه گفت. شاید هم کسی حوصله ی

شنیدنش رو نداره. تو روزایی که‌ آدم ها تو دل فضای مجازی جور دیگه 

ای غرق میشن اینجا مثل یه قایق چوبی آرومه که بشینی  و ساعت ها

توی افق ماهی بگیری...

البته مثالم برای کسی که اسمش ماهیه مناسب نبود ولی در مثل

که مناقشه نیست...

هشتگ شب ها که شما میخوابین من بیدارم!


پ‌ن:  شب باشد شاعر باشی یاری در کار نباشد در فکر باشی 

و از همه عجیبتر تر واژه هایی که مدت هاست شعر نمی‌شوند... 


یه راه دیگه

بده آدم بعد چندسال بفهمه کلا مسیر اشتباهی رفته؟

الان میگم کاش یه رشته ی دیگه خونده بودم .

رشته ای که به شغل آینده اش فکر کرده بودم.

کاش این فکر هارو همون چند سال پیش داشتم.

خدایا کمکم کن بتونم دوباره شروع کنم 

یعنی میشه؟

سهم من

- من سهمم رو گرفتم…

+از کی؟ انصاریان یا یوسفی؟

- انصار یا یوسف فرقی نمیکنه 

                  سهم من سهم منه جایی دیگه هم نمیره!

همونطوری که خودم  رفتم ، جایی که بایدمی رفتم

واومدم اونموقع که باید میومدم …


* دیالوگ فیلم "تصویر یک رویا"

من و خدا

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست!

قرارمون بیرون مغز

دلم یه چک لیست میخواد که کارامو بنویسم و از اون مهم تر تیک بزنم جلوش خیلی مهمه که جلوش تیک بزنی

وگرنه یه خروار کار نکرده داری البته بیرون ذهنت .خوبیش اینه که کارهایی که رو کاغذ می نویسی جایی بیرون

از مغزت به حیاتشون ادامه میدن...

سلام

اولین نوشته همیشه سخته اما به خودم قول دادم راحت بنویسم

بدون پاک نویس ! خود خودم باشم و همین